• وبلاگ : جمعه هاي سوت و كور
  • يادداشت : جانم فداي ديده باراني شما...
  • نظرات : 0 خصوصي ، 35 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    اي گل زيبا ...


    به روي نديده ات قسم چشمان عاشقم در پي واژه اي مي گردند تا

    نامت را صدا كنند ...

    اما چه كند واژه ها و چه بي معناست هر واژه اي در برابر معناي وجودت

    از مهرباني « م » مي چينم ...

    از هدايت « ه » را ...

    از دادگري « د » را ...

    و از يوسف گمگشته « ي » را ...

    و گاهي كه دلم به اندازه تمام غروب ها مي گيرد ...

    و من از تراكم سياه ابرها مي ترسم ...

    و هيچ كس مهربانتر از تو نيست صدا مي زنم ...

    كجاست آن يوسف گمگشته مهرباني كه چراغ هدايت به دست در زمين

    دادگري كند ؟

    كجاست مهـدي ... ؟

    مرا در ياب ...

    در انتظارت هستم و خواهم بود ... بيا ... بيا ...

    مهديا دل شكسته ام را به تو مي سپارم ... دلدارم تو باش